موعدش رسیده بود در هواپیما باز شد نوری بیرون آمد قامت افراشتۀ مردی که استقلال و آزادی ایران را با خود به ارمغان آورده بود بر پلکان هواپیما ظاهر شد امام پله ها را پائین می آمد حکم پیری داشت که عبا بر می کند شکاف انداخت و از تخته در نفوذ کرد به دلهای مشتاق عاشقانش، همان دم پرنده ای در قفس سینه بال می زد، بال زدن پرنده بیدارمان کرد آمدن امام حلاوت و سُکر صبح را داشت، این تن دیگر مال ما نیست پیش از این هم نبود از محفظه چهارم وجود پریده بودیم به شاخه اول، این امام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تولید کننده ظروف ملامین کسری یزد دبيرستان استعدادهاي درخشان شهيد بهشتي كوهدشت دکتر ابی انجمن شیمی دکتر شهریاری فروشگاه اینترنتی دیجیتال سیستم گروه پاورا دانلود فیلم سینمایی و سریال ارزانی پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان